شنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۹۰

دو اتاق

من در این اتاق
تو یک قدم اونورتر

کی به کجا می رسیم؟

چهارشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۹۰

موندنم از بودنت

عشق ما به هم دیگه چراغی توی باده
کار تو پر زدن من عابر پیاده
مال دستای توام صاحب بی اعتنا
بیا پا به پای من بریم از این طرفا
بیرون از حوصله شد رفتن و اومدنت
بیا نزدیکی بده اسممو با دهنت
موندنم از بودنت مردنم از نبودنت
پیرهن عشق منو جدا نکن از تنت
باتو آروم و پرم تو تموم لحظه ها
قد تنهایی ولی خالی بی انتها
جفت خوب آشنا چرا ساکت بمونم
میون غریبه ها خودمو تو ندونم
واسه درست میگی جیره موندنمی
توی سرد و گرم راه لباسای تنمی

دوشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۰

Conference

آخرش این کنفرانس لعنتی هم تموم شد. آخه یک کار اجباری برای یک عده آدمهایی که اونها هم اجباری میاند و همش خمیازه می کشند چه فایده ای داره؟

چهارشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۰

دوری

دیدیم که جدایی از دوری سخت تره
جدایی مثل مرگ می مونه
و تو نمی دونی که مرگ چیه
و خدا رو شکر نمی دونی که من می دونم

خوشحالم که مرگ رو ندیدیم
خوشحالم که همین دوری رو می تونیم حفظ کنیم
خوشحالم


یکشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۹۰

عمر دوباره

می روم و می برمت به کام طوفان

تا که یکسان بگذرد آب از سر ما

می سپرم دست تورا به دست هجران

تا که باهم تیره گردد اختر ما

موی من شد سپید،ای جوانی دریغا

عمر دوباره نبوده کسی را

شد چو آب روان زندگانی دریغا

عمر دوباره نبوده کسی را

تو دلارام من یک شب به عالم پریشان نبودی

تو که همپای من در وادی غم شتابان نبودی

تو ندانی غمم که ندانی دریغا

عمر دوباره نبوده کسی را

گرچه بر جانم بلایی

دلفریبی دلربایی

با همه ای،بی وفایی

آرزوی قلب مایی

تو ندانی غمم که ندانی دریغا

عمر دوباره نبوده کسی را