پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

از زبان حافظ

چقدر دیروز تا امروز سخت گذشت.... هر لحظه اون مثل یک سال گذشت. هنوز هم نمی دونم به کجا میرسه.

عزیزم تقصیر تو نیست... تقصیر از منه... بی دقتی من باعث این مشکل شد.

تا حالا که اوضاع بد نشده. امیدوارم بقیه اونم به خیر بگذره.

خیلی اذیت شدی عزیزم امیدوارم منو ببخشی...


با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام/ نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی/ گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید/ زان که آن‌جا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

هیچ نظری موجود نیست: